
برای حفظ یک ازدواج خوب باید کار کرد… به خاطر داشته باشید که در نهایت ارزش هر دقیقه را دارد! وقتی با هم بزرگ میشوید، داشتن عشق و دوست در کنارتان خوب است.»
«موته برد و من چهل و نهمین سالگرد ازدواج خود را در 15 فوریه 2018 جشن خواهیم گرفت. این عکسی از روز عروسی ما، 15 فوریه 1969 است. ما بسیار جوان و بسیار شاد به نظر می رسیم. ما نمیدانستیم آینده چه خواهد بود، اما برای شروع سفر با هم هیجانزده بودیم. ما یک ازدواج فوق العاده، چالش برانگیز و پر ماجرا داشته ایم و اگرچه فکر می کنم فرمول هر زوج برای ازدواج طولانی و شاد منحصر به فرد خودش است، اما برای ما ویژگی های خاصی وجود دارد که برجسته است.
من اولین بار موته را زمانی دیدم که کلاس هشتم بودیم و هر دو فقط 13 سال داشتند. من بلافاصله او را دوست داشتم و فکر می کردم که او ناز است. در دوران دبیرستان با هم قرار گذاشتیم، مدتی از هم جدا شدیم تا با دیگران قرار بگذاریم، سپس سال اول دبیرستان را دوباره به هم وصل کردیم. موته اولین بار در 16 سالگی از من خواست که با او ازدواج کنم و من گفتم بله. ما سه سال بعد زمانی که من 19 ساله بودم و او 20 ساله، در سال دوم دانشگاه، ازدواج کردیم.
با نگاهی به عکس های عروسی خود، ما بسیار جوان و آسیب پذیر به نظر می رسیم و والدین ما باید برای ما وحشت کرده باشند، اما به اعتبار آنها، آنها نگرانی خود را نشان ندادند یا ابراز نکردند. ما از خطراتی که در سایه ها پنهان شده بود غافل بودیم. تنها چیزی که میدانستیم این بود که عاشق هستیم و با هم میتوانیم با هر چالش یا ناملایمی روبرو شویم. ما هنوز هم پس از 49 سال همان نگرش را داریم.
راز ما چیست؟
اگر یک زوج واقعاً یکدیگر را دوست داشته باشند بسیار مفید است. همه چیز را آسان تر می کند، از جمله بخشش، همدلی و تشویق. ما طوفانهایی را پشت سر گذاشتهایم که ممکن است ازدواجی را که بر پایه عشق عمیق و پایدار به یکدیگر نبود، از هم بپاشد.
ما یک حس شوخ طبعی مشترک داریم که به ما امکان می دهد به پوچ بودن زندگی بخندیم، حتی اگر به معنای خندیدن به خودمان باشد.
ما به همدیگر احترام می گذاریم و به کارهایی که هر کدام برای کارکرد این اتحادیه انجام می دهند احترام می گذاریم. وقتی زوج ها را در مشکل می بینم، اغلب احترام متقابل زیادی وجود ندارد.
ما ارزشهای مشترکی داریم که در اوایل از والدینمان آموختهایم و تاریخچه و تجربیات مشترکمان به ما کمک میکند تا نگرانیها و دیدگاههای یکدیگر را بیان کنیم و درک کنیم.
قبل از ازدواج ما، یکی از برادران برادری موته، دستش را دور شانه موته انداخت و به او گفت که در مورد ازدواج آینده تجدید نظر کند، که هرگز نمی تواند دوام بیاورد، ما خیلی جوان هستیم و فراز و نشیب های زندگی ناگزیر ما را خسته می کند و ما پاره از هم جدا. خوشبختانه، آن هشدار کاملاً اشتباه بود و همه فراز و نشیب های زندگی باعث تقویت ازدواج ما شده است، نه تضعیف آن.
طلاق هرگز در واژگان ما نبود. از عشق، احترام و عزم محض، ما فقط در آنجا آویزان شدیم! هر یک از ما تغییر کرده ایم و رشد کرده ایم و اکنون به طرز سعادتی راضی هستیم.”
فردی را انتخاب کنید که با او اشتراکات زیادی دارید. من و جک همیشه اشتراکات زیادی داشتیم… او یک پزشک و من یک پرستار هستم که با هم به افراد در زمینه ارتوپدی کمک می کنیم. ما همه چیز را در فضای باز دوست داریم. دویدن، اسکی روی برف، گلف، قایقرانی، قایق سواری، اسب، و انواع سلاح های تیراندازی. مهمتر از همه، ما بهترین دوستانی هستیم که 40 سال است که ازدواج کرده ایم!
همچنین فراموش کردم به تعطیلات ساحلی و آشپزی لذیذ اشاره کنم … شاید چیزهای زیادی وجود نداشته باشد که ما دوست نداریم. جای تعجب نیست که 40 سال گذشت! اوه میله های خیابانی و دوچرخه های خاکی را فراموش کردم!»
ما فقط شش هفته قبل از نامزدی قرار گذاشتیم و دو ماه قبل از ازدواج نامزد بودیم. عشق در نگاه اول بود.
ازدواج طولانی و سالم چند وجهی است. یک عامل کلیدی تعهد است. با این ایده که برای همیشه است، وارد ازدواج شوید، سپس هر روز تلاش میکنید تا آن را به واقعیت تبدیل کنید!»